داستان واقعی ریچل هالیس درباره اهمیت ارزش دادن به خود را با هم بخوانیم!

دوستان عزیزم سلام

من نازنین آذرسا هستم و به تازگی کتاب « خودت باش دختر » از ریچل هالیس را صوتی کرده ام. در این کتاب فوق العاده، نکات زیادی وجود داشت و من می خواهم درباره این نکات با شما صحبت کنم. سوالی که از شما دارم این است که شما در روابط خود و در زندگیتان، چقدر برای خودتان ارزش قائل هستید؟ آیا می دانید که چرا ارزش دادن به خود اهمیت دارد؟

ارزش به خود

داستان واقعی ریچل هالیس در ابتدای آشنایی با همسرش

ریچل هالیس در کتاب خودت باش دختر داستان آشنایی خودش با دیو (Dave) را بازگو می کند. ریچل و دیو اختلاف سنی زیادی داشتند و به همین دلیل بود که در ابتدای رابطه، آنها چالش های زیادی داشتند.

ریچل هالیس در کتاب خودت باش دختر می گوید که در ابتدای رابطه دوستیشان، هر هدیه بیخود و کم ارزش دیو را می پذیرفت و از همه بدتر، بابت دریافت آن هدایا، ذوق می کرد!

ریچل هالیس می گوید که دوستان دیو او را به خاطر سن کم، نداشتن تناسب اندام و… مسخره می کردند و دیو هم از او دفاع نمی کرد و هیچ عکس العملی نشان نمی داد!

ریچل هالیس به دوست پسرش اجازه داد که این طور تحقیرآمیز با او رفتار کند؛ زیرا با اهمیت ارزش دادن به خود هیچ آشنایی نداشت و برای خودش ارزش قائل نبود. او محو عشق دوست پسرش شده بود و به قول خودش، طوری در جنگل پیش رفته بود که دیگر درختها را نمی دید!

ریچل هالیس، در دوران جوانی اش، خود را لایق دفاع کردن از خود نمی دانست و فکر می کرد که حرفهای تحقیرآمیز و توهینهای دیگران به نوعی درست است و او دختری مسخره و کم ارزش است!

ادامه این موضوع را از زبان خود ریچل هالیس بخوانیم:

«کسی من را برای زندگی آماده نکرده بود و به من یاد نداده بود اول خودم را دوست داشته باشم. اگر چنین می شد و من برای خودم ارزش قائل بودم، آن طور با بدبختی، عشق و دوست داشتن را از فرد دیگری تمنا نمی کردم. غصه میخورم که آن زمان این موضوعات را نمی دانستم.

یک سال از ابتدای رابطه دوستی من و دیو گذشته بود. یک سال تمام سعی کردم همان کسی باشم که او دوست دارد. خودم را زیبا، بامزه و باهوش نشان می دادم. من اهمیت ارزش دادن به خود را نمی دانستم و برای اینکه دیو از من ناراحت نشود، از دیدن دوستانش خوشحال می شدم؛ حتی وقتی درست رفتار نمی کردند! هرگاه خودش با من تماس نمی گرفت مزاحمش نمی شدم و زنگ نمی زدم. در پایان همان سال شرکتش او را به مکان دیگر منتقل کرد و ارتباطمان در معرض خطر قرار گرفت. دو ماه بعد از انتقالی اش، به خانه من آمد تا برای همیشه با من خداحافظی کند.

او می خواست رابطه ما کاملا تمام شود. دیو گفت می خواهد با خیال راحت زندگی اش را در شهر جدید آغاز کند. دیو گفت ریچل تو برای من مهم هستی؛ اما فکر می کنم این ارتباط دوستی ما به جایی نخواهد رسید.

آن روز قلبم بدجوری شکست. روی تختم نشستم و شروع کردم به گریه کردن. به دیو التماس می کردم که ترکم نکند و من را تنها نگذارد؛ اما او رفت. آن شب به قدری گریه کردم که خوابم برد!

هنوز هم با یادآوری این اتفاق، قلبم به درد می آید. من آن موقع هیچ چیزی درباره ارزش دادن به خود نمی دانستم و برای خودم هیچ ارزش و غروری قائل نبودم. »

بعد از این که دیو ریچل را ترک می کند، او بسیار ناراحت می شود؛ اما بعد از رفتن دوست پسرش، با خودش خلوت می کند که به چه کسی تبدیل شده است؟ چرا این اتفاق برایش افتاده است؟

ارزش به خود

 

ادامه داستان را از کتاب خودت باش دختر بخوانیم:

«شاید غافلگیر شوید اگر بگویم او را به خاطر اتفاقاتی که افتاده بود سرزنش نمی کردم. گرچه مرد بالغ و باتجربه ای بود؛ اما در نوع خودش جوان و خام بود. مردم به همان اندازه ای به شما احترام می گذارند که به آنها اجازه می دهید و خراب شدن رابطه ما از جایی شروع شد که او با من بدرفتاری کرد و من چیزی نگفتم.

وقتی چند روز بعد از جدایی، تماس تلفنی بین ما برقرار شد، قاطعانه به دیو گفتم که دیگر به من زنگ نزند، چون حقم نبود که با من اینطور رفتار کند، چون بالا و پایین شدن را دوست نداشتم و به آدمی تبدیل شده ام که نمی خواستم آن آدم باشم.

با تمام وجودم به حرف هایی که می زدم اعتقاد داشتم، بعد از گفتن این حرفها، تلفن را رویش قطع کردم و موبایلم را خاموش کردم. مسواک زدم و شلوار راحتی ام را پوشیدم. بعد روی تخت دراز کشیدم و پتوی صورتی ام را رویم کشیدم و بعد از چند ماه توانستم بدون گریه و با آرامش بخوابم. به یاد دارم که آن شب برای اولین بار احساس کردم یک زن عاقل و بالغ هستم.

با صدای کوبیده شدن در خانه از خواب بیدار شدم.

این قسمت مهم ترین بخش ماجراست. این قسمت بیشتر شبیه به یک فیلم یا رمان عاشقانه است. اینجا همان جایی است که می خواهم برایتان تعریف کنم که بیدار شدم و همسرم را دیدم که آن طرف در ایستاده است.

مردی که با من بدرفتاری کرده بود، مردی که من را سر کار گذاشته بود، حالا پشت در ایستاده بود. این دقیقا همان چیزی است که اتفاق افتاد. داستان ما دوباره متولد شده بود و این یک داستان عاشقانه است. رابطه ما بزرگترین هدیه زندگی ام است. دیو بهترین دوست من است. اولین و واقعی ترین کسی که به من اهمیت می داد و من این افتخار را داشتم که شاهد مراحل پیشرفت او باشم و ببینم که او از آن مرد به یک همسر، پدر و دوستی فوق العاده برای من تبدیل شد.

ارزش به خود

 

هدف من از گفتن این حرفها چیست؟

در اکثر موارد در یک رابطه، تا وقتی به طرف مقابلت اجازه دهی با تو بدرفتاری کند، او به این کار ادامه خواهد داد. اگر برای خودت ارزش قائل نباشی، هیچ کس برای تو ارزش قائل نخواهد بود.

آن شب در اتاق خوابم به این نتیجه رسیدم که بدون آنکه برای خودم ارزش و احترام قائل باشم نمی توانم به زندگی ادامه دهم؛ نمی توانستم با مردی بمانم که به آنچه بودم احترام نمی گذاشت. گاهی اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه، حتی اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگترین لطف در حق خودتان است. امیدوارم اگر در شرایطی مثل این داستانی که برایتان تعریف کردم هستید، داستان من برایتان آینه عبرت شود. امیدوارم آن قدر از درختها فاصله بگیرید که بتوانید جنگل را همان طور که واقعا هست ببینید. امیدوارم دست از توجه به جزئیات بردارید و اصل ماجرا را ببینید. امیدوارم شما که شرایط مشابه با من در گذشته را دارید، دیگر احساس بی ارزشی نکنید و خود را پایین نیاورید.

برای اینکه برای خودتان ارزش قائل باشید، باید هر روز کسی را که هستید و باورهایی را که در مورد خودتان دارید را انتخاب کنید. اگر در یک رابطه هستید، حتما به خودتان اهمیت بدهید و ارزشهای خودتان را مهم بدانید. یادتان باشد که شما هستید که استانداردهای رابطه خود را تعیین می کنید.

برای ارزش قائل شدن به خود مخصوصا در روابط، می توانید با یک مشاور صحبت کنید تا با کمک راهنمایی های یک فرد عاقل، به سالم بودن یا درست نبودن رابطه خود پی ببرید.

وقتی ساده لوح نباشید و اهمیت احترام به خود را واقعا درک کنید، بهتر می توانید به واقعیت روابط خود پی ببرید و برای ادامه دادن یا قطع کردن آن رابطه تصمیم گیری کنید.»

امیدوارم از خواندن این نوشته لذت برده باشید و بتوانید از نکات این نوشته در روابط خود استفاده کنید.

این مطلب، با کمک یکی از داستانهای کتاب « خودت باش دختر » نوشته شده است و به اهمیت احترام به خود و ارزش قائل شدن به خود تاکید می کند. شما می توانید کتاب صوتی خودت باش دختر ریچل هالیس را همین حالا تهیه کنید و داستهای ریچل هالیس از زندگی واقعی اش را به صورت کامل گوش کنید.

آخرین محصولات
گویندگی و فن بیان
فهرست