شناخت شخصیت خودتان چیزی فراتر از این می باشد که چه رنگی را دوست دارید، چه نوع موسیقی را می پسندید و یا چه رشته تحصیلی را ترجیح می دهید، خودتان بودن به معنی تقلید کردن از بقیه، احمقانه عمل کردن در زد و خوردها و احساس ناامنی در تمام طول روز باشد. همچنین روند درک کردن خودتان در سطحی عمیق تر است. راهی غیرقابل پیش بینی می باشد که برای پیمودن آن باید مشتاق باشید. این شما را با تردیدها و نا امنی های درونی تان مواجه می کند. باعث می شود نگاهی جدی به سبک زندگیتان داشته و آن را زیر سوال ببرید. شاید برای مدتی کوتاه همه چیز به نظرتان سخت برسد اما به مرور بهتر می شود و درست مثل چیزهای دیگر کمی تلاش در ابتدای کار به نفع آینده راهتان خواهد بود.

ذات گرایی

ذات گرایی یا سرشت باوری نگرشی می باشد که در روان شناسی بر اساس آن ذهن، ساختارهای ذاتی معینی دارد و تجربه، نقش محدودی در پدید آمدن شناخت ایفا می کند. به باور ذات باوران، همان گونه که در رایانه ها ساختار و سیستم عامل از پیش وجود دارد و پس از راه اندازی می توان برنامه ها و اطلاعاتی را به رایانه افزود، در انسان ها هم شناخت به صورت مادرزادی در سرشت بشر حضور دارد و انسان می تواند در خلال زندگی شناخت خود را افزایش دهد.

 

شناخت شخصیت خود

 

بر اساس ذات گرایی، برخی اشیاء موجود در خارج، دارای ذات هستند و ذات یک شیء، به چگونگی اشاره ما به آن شیء، یا به طور کلی، به این که ما چگونه به آن می اندیشیم یا از آن سخن می­گوییم، بستگی ندارد. از دید یک ذات­گرا، هر شیء، مجموعه ای از صفات ذاتی دارد که ماهیت فردی آن شیء نامیده می ­شود. این گونه صفات از ویژگی های عرضی کاملاً متمایز هستند و به اشاره یا نحوه سخن گفتن ما بستگی ندارند.

حتی برای پاسخ به این سوال که چگونه استعدادهای خود را کشف کنیم؟ باید اول بر شناخت شخصیت خود کار کنید.

نگرش یک قراردادگرا

اما از دید یک قراردادگرا، اعتقاد به چنین ذاتی مردود است و آنچه ذات اشیاء نامیده می­شود، حاصل نوع نگاه خاص انسان­ ها و علائق آن ها در نامیدن چیزها می باشد. از دیدگاه ارسطو، افراد و اشخاص دارای ذات هستند و تمام حقیقت این اشیاء را اوسیا و ذاتشان تشکیل می دهد. از نظر ابن سینا نیز جواهر و اعراض، در ذات خود به اشیاء دیگر وابسته نیستند. در ذات گرایی ارسطویی سینوی، علم به اشیاء و تعریف آن ها تنها در سایه صورت و ذات حاصل می ­شود. در حالی که این سنت بیش تر به بحث معرفت و تعریف معطوف است، در ذات گرایی معاصر بیش تر به بحث «این همانی» و «جهان های ممکن» پرداخته می­ شود. در این سنت، صفت ذاتی یک شیء، به عنوان صفتی تعریف می­شود که در همه­ جهان­ های ممکن همراه آن شیء باشد.

جستو جوی شخصیت ذاتی

شناختن خود کمک می کند وارد مسیر خوشبختی شوید که حتی تصورش را هم نداشتید. شناختن خودتان یعنی شناختن قدرت ها و ضعف هایتان، علایق و ترس ها، خواسته ها و آرزوهایتان. یعنی از خصوصیات ذاتی، تحمل ها و محدودیت هایتان آگاه شوید. همچنین یعنی هدف زندگی تان را تشخیص دهید یا حداقل به شناختن آن نزدیک شوید. از ابتدای تولد خودتان را نمی شناسید. این شناخت را باید به مرور به دست آورید.

نمی توانید با بزرگ شدن یا بالا رفتن سنتان این شناخت را پیدا کنید. شناختن خودتان تلاشی آگاهانه می باشد. شما این کار را با قصد و هدف انجام می دهید. نشناختن خودتان دیر یا زود مشخص می شود. وقتی خودتان را نمی شناسید، یک ناامیدی آرام در قلب شما زندگی می کند. ممکن است انتخاب کنید که با آن زندگی کنید و نادیده اش بگیرید، یا اینکه تصمیم بگیرید شروع به شناختن خودتان کنید.

پنج راهکار شناخت شخصیت

1.شخصیت خودتان را بشناسید.

شناخت شخصیت خودتان اولین قدم می باشد. شما مجموعه ای از نظرات دیگران نسبت به خودتان را دارید که یکی از جنبه های آن به حساب می آید. همچنین خودتان مجموعه اطلاعات شخصی هم درمورد اینکه چه نوع شخصیتی دارید و یا در اوقات تنهایی یا در جمع چطور آدمی هستید دارید. موضوع این است که شخصیتتان را چه از درون و چه از بیرون بشناسید، تا بفهمید چه شکلی هستید و چه شکلی نیستید. باید بفهمید چه چیز باعث می شود در یک موقعیت خاص زندگی به طریقی خاص واکنش دهید. از خودتان سوال کنید، چرا اینکار را کردم؟ و به آن پاسخ دهید. چه خصوصیات اخلاقی دارید؟ بین دوستانتان چطور هستید؟ درمورد غریبه ها چطور؟ دنیای بیرون چه شخصیتی از شما می بیند؟ در روزها خوب و روزهای بد چه واکنشی دارید؟ به دنیای اطرافتان چطور واکنش می دهید؟

 

شناخت شخصیت خود

 

2.بدنتان و ارزش های اصلی تان را بشناسید.

ارزش های اصلی شما آن قوانین و اصول اخلاقی هستند که نزدیک قلبتان نگه می دارید. شاید ارزش های شما از هشت مورد بیشتر باشد اما هشت ارزش مهم ترتان نقش بسیار مهمی در تصمیم گیری ها، تاثیرگذاری ها، حل مشکل ها، ارتباطات و زندگی کردنتان ایفا می کنند. در محل کار، در خانه، در همه جنبه های زندگی، کدام ارزش ها را هیچ وقت نمی توانید نادیده بگیرید؟ اینها ارزش های اصلی شما هستند.

4. شناخت آرزوهایتان.

آرزوها و امیدهای شما راه شما را به سوی آینده فراهم می سازند. کمکتان می کنند زندگی را بسازید که به داشتن آن افتخار کنید. آرزوهایتان خیلی مهم اند. آرزوهایتان ارزش دنبال کردن دارند. به هیچ چیز دیگر باور نداشته باشید.

تلاش کنید آرزوهایتان را هم خوب بشناسید. سعی کنید جزییات و خصوصیات آنها را تحلیل کنید. اگر می خواهید موسیقی دان شوید، از خودتان سوال کنید: چه سازی دوست دارید بزنید؟ به چه سطح حرفه ای می خواهید برسید؟ می خواهید این بخش از زندگی تان تا چه اندازه بزرگ شود؟ و آنقدر پیش بروید تا همه چیز را درمورد آرزوهایتان بفهمید. آرزوها و رویاهایتان را بخشی از وظایف روزانه تان ببینید. آنها را جدی بگیرید. روی آنها کار کنید. به جای مخفی کردنشان یا خجالت کشیدن بخاطرشان، آنها را با افتخار مطرح کنید.

 

 

۵. دانستن علایق و عدم علایق.

چه چیزهایی را دوست دارید و به همان مهمی چه چیزهایی را دوست ندارید؟ ساده است، سوالی معصومانه است اما دانستن این درمورد خودتان اعتماد به نفس زیادی در شما ایجاد می کند. خیلی ها در زندگی شان چیزهایی که همه دوست دارند را دوست داشته و از چیزهایی که بقیه دوست ندارند، خوششان نمی آید. شما این کار را نکنید. برای اینکه علایق و عدم علایق خودتان را مشخص کنید، وقت بگذارید و این کار را برحسب نظر دیگران انجام ندهید. خودتان تصمیم بگیرید.

تعریف کردن علایق و عدم علایقتان شجاعت می خواهد. شاید تصور کنید دوست نداشتن شرکت کردن در جشن سیسمونی بچه دوستتان یا ۳ ساعت وقت گذراندن با یکی از افراد فامیل غیر مودبانه به نظر برسد اما به جایگزین های آن فکر کنید. اگر به انجام کارهایی که خسته و کسل تان می کند ادامه دهید و چیزهایی که به شما لذت می دهند را نادیده بگیرید، بخشی از آنکه هستید را فراموش خواهید کرد. مطمئناً چنین راهی شما را به سمت خوشبختی نخواهد برد. با علایق و عدم علایقتان روراست باشید.

کسی جز شما نمی تواند آنها را دوست داشته باشد یا نداشته باشد. شناخت شخصیت خودتان کمکتان می کند وارد مسیر خوشبختی شوید که هیچوقت حتی تصورش را هم نداشتید.

آخرین محصولات
گویندگی و فن بیان
فهرست